جدول جو
جدول جو

معنی کمان صفت - جستجوی لغت در جدول جو

کمان صفت
(کَ صِ فَ)
خمیده مانند کمان. چون کمان مقوس و گوژ:
چون قامتم کمان صفت از غم خمیده شد
چون تیر ناگهان زکمانم بجست یار.
سعدی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ پُ)
کوزپشت. (آنندراج). آنکه پشت وی خمیده باشد. (ناظم الاطباء). گوژپشت. (فرهنگ فارسی معین). آنکه پشت او چون کمان خمیده باشد:
قسم به صیدفکن غم کش کمان پشتی
که آه را ز دمش تیر بر نشان آمد.
ظهوری (از آنندراج).
- گوژ کمان پشت، در بیت زیر ظاهراً کنایه از آسمان و فلک است:
بزن تیری بدین گوژ کمان پشت
که چندین پشت بر پشت ترا کشت.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از کمان پشت
تصویر کمان پشت
گوژ پشت: (قسم بصید فکن غم کش کمان پشتی که آه را ز دمش تیر پرنشان آمد)، (ظهوری)
فرهنگ لغت هوشیار